پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

آیا فرزندی سرکش در خانه دارید ؟


سرکشی چیست ؟ ممکن است گاهی بشنوید که نوجوانی آشکارا بر ضد والدین خود به سرکشی می پردازد . شاید حتی خود خانواده ای را بشناسید که در آن فرزند نوجوانی که غیرقابل کنترل است دارند ، با این حال دانستن اینکه آیا فرزندی واقعا سرکش است یا نه ، همیشه کار آسانی نیست . بعلاوه ، درک این مطلب که چرا فرزندی از یک خانواده به سرکشی می پردازد و دیگر فرزندان با اینکه از همان خانواده هستند – دست به این کار نمی زنند ، میتواند واقعا دشوار باشد .

اگر والدین متوجه شدند که ممکن است یکی از فرزندانشان بفردی کاملا سرکش تبدیل شود ، چه باید بکنند ؟ برای پاسخ به این پرسش ، ابتدا باید این مطلب را درک کنیم که سرکشی چیست ؟ بطور ساده ، فرد سرکش کسی است که عمدا و دائما از اطاعت از یک مقام بالاتر ، خودداری می کند یا با آن مخالفت می کند و یا آنرا حتی به مبارزه می طلبد . البته ، باید به این مَثَل هم توجه کرد که می گوید : « حماقت در دل طفل بسته شده است . » بهمین دلیل برای همه فرزندان پیش می آید که با والدین خود و یا هر مقام دیگری مخالفت کنند .

این امر بویژه در مورد دوران نوجوانی که همراه با تحولات جسمی و عاطفی است صادق  می باشد . هر نوع تغییری در زندگی فرد مولد فشار روحی است و دوران نوجوانی سراسر تغییر است . پسر یا دختر نوجوان شما از دوران کودکی قدم به دوران بلوغ می گذارد . بهمین دلیل ، در طی سالهای نوجوانی برخی از والدین و فرزندان با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند . اغلب اوقات والدین از روی غریزه میخواهند این روند را کُند کنند ، در حالی که نوجوانان میخواهند به آن سرعت دهند .

نوجوان سرکش به معیارهای والدین خود پشت می کند . اما بخاطر داشته باشید برای اینکه کسی را سرکش بنامیم تنها چند مورد مخالفت کافی نیست . در مورد برخی از موضوعات  اجتماعی یا روحانی ، برخی از نوجوانان ممکن است در ابتدا علاقه ای در این مورد از خود نشان ندهند و اصلا علاقه ای به مذهب و روحانیت نداشته باشند ، اما ممکن است که سرکش نباشند . از این رو شما بعنوان والدین نباید فورا  نوجوان خود را در زمره  گروه سرکش بدانید . 

آیا همه افراد در دوران نوجوانی با والدین خود به مخالفت برمیخیزند ؟ خیر ! به هیچ وجه ، در واقع شواهد موئد آنند که تنها تعداد معدودی از نوجوانان بطور جدی دست به تمرد و سرکشی می زنند . با این حال ، اگر یک نوجوان با لجاجت و بطور دائمی به سرکشی بپردازد چه باید کرد ؟ عامل پدیدآورنده چنین سرکشی و تمرد چیست ؟

علل سرکشی ؟ یکی از علل اصلی سرکشی ، محیط  متخاصم این دنیاست . دنیای متخاصم امروزی همیشه بدنبال دربند کشیدن نوجوانان و جوانان است و این موضوع بصورت فرهنگی مضر در آمده است که باید در مقابل چنین روشی مقابله نمود. باید اذان کرد که قسمت اعظم این فرهنگ بیش از گذشته زشت ، خطرناک و مملو از تأثیرات بد است . اگر والدین به فرزندان خود آموزش و هشدار ندهند و از آنان حمایت نکنند ، این نوجوانان می توانند به آسانی تحت تأثیر « روحی که الحال در فرزندان معصیت عمل میکند » قرار بگیرد .

فشار از جانب دوستان و معاشران نیز به آن مربوط میشود . اگر والدین اهل مطالعه باشند براحتی میتوانند توصیه هایی از کتب مختلف و یا انترنت جهت پرورش صحیح نوجوان خود  کسب کنند . بقول معروف که می گوید : « با حکیمان رفتار کن و حکیم خواهی شد ، اما رفیق جاهلان ضرر خواهد یافت . » به همین ترتیب ، کسی که با افراد آکنده از روحیه زشت این دنیا ، معاشرت می کند به احتمال زیاد تحت تأثیر این روحیه قرار میگیرد. نمونه های این موضوع را ما در اغلب کشورها می بینیم بخصوص در کشور عزیز خودمان ایران . هر چند که می بایست به قوانین کشور خودمان احترام گذارم و مقامهای کشوری را همانند والدین خود محترم بشماریم ، ولی در بعضی مواقع دست به سرکش می زنیم .

علت دیگر سرکشی ممکن است محیط خانه باشد . بطور مثال ، اگر یکی از والدین به مصرف مشروبات الکلی یا مواد مخدر معتاد باشد یا با همسر خود رفتاری خشونت آمیز داشته باشد ، دیدگاه نوجوان خانه درباره  زندگی ممکن است دچار انحراف شود. حتی در برخی از خانه های نسبتا آرام نیز نوجوان ممکن است بدلیل فقدان محبت و علاقه  در خانه دست به سرکشی بزند با وجود این ، سرکشی نوجوانان همیشه به علت تأثیرات خارجی نیست .

برخی از نوجوانان با وجود آنکه والدینشان اصول اخلاقی  ، اصول روحانی را بکار گرفته و تا حد زیادی فرزندان خود را از گزند دنیای اطراف ، حفظ کرده اند باز هم به معیارهای والدین خود پشت می کنند . چرا ؟ شاید دلیل آن ریشه دیگر مشکلات ما یعنی ناکاملی بشر باشد .

برآورده ساختن نیازهای اولیه زندگی میتواند از بروز سرکشی  جلوگیری کند . با اینکه والدین از مشاهده رشد جسمی کودکان خود از دوران طفولیت بدوران بلوغ احساس خرسندی می کنند اما شاید از اینکه فرزند نوجوانشان از حالت وابستگی ، به اتکاء بنفسی که در خور یک نوجوان است قدم می گذارد ناخشنود باشند . در طی این دوره انتقالی ، از اینکه فرزند نوجوانتان  گاهی از خود لجاجت یا عدم همکاری نشان میدهد تعجب نکنید . بخاطر داشته باشید که هدف والدین باید آن باشد که نوجوان خود را بیک فرد مقید به اصول اخلاقی ، باثبات و مسئول ، پرورش دهند . نوجوانان باید احساس کنند که مورد اعتماد والدین و جامعه هستند از این رو اعتماد به نفس خود را حفظ می کنند . درسته است که نوجوانان به احساس امنیت که از تأدیب ثابت حاصل میشود احتیاج دارند ولی اگر محدودیات های زیادی را در مقابل خود ببینند آنوقت اعتماد بنفس خود را از دست می دهند و برای آزادی از قید و بندها دست به سرکشی می زنند .

پدر و مادرها باید همیشه در تمام مراحل رشد نوجوان خود با تشویق و محبت اورا یاری رسانند تا نوجوان خود باکمرویی ، خجالت یا فقدان اعتماد بنفس روبرو نشود و بفردی باثبات و استوار وارد جامعه شود . با این روش ساده والدین می توانند خاطری آسوده داشته باشند زیرا هنگامیکه آرامش ، ثبات و محبت و اعتماد در خانه وجود داشته باشد غالبا شخصیت کودکان شکوفا میشود. حتی بسیاری از نوجوانانیکه در محیط های نامساعد خانوادگی رشد کرده اند به افرادی باشخصیت مبدل شده اند زیرا نشان محبت و امنیت هرچند کم ولی اتحاد و اعتماد در خانواده ، بوده است .  

بنابراین ، اگر شما برای فرزندان نوجوان خود محیطی بوجود بیاورید که در آن محبت و امنیت احساس شود و همواره مورد  تشویق شما باشند ، به احتمال زیاد به افرادی مبدل خواهند شد که باعث افتخار شما میشوند .  

مراقبت از فرزند ناتوان و معلول


دو زوجی که با هم وصلت می کنند اغلب بفکر داشتن فرزندی سالم و تندرست هستند ولی همیشه وضعیت برخی از خانواده ها چنین نمیشود . داریوش چنین می گوید : « پسرمان کورش ، به بیماری سندروم دان مبتلاست . بدلیل بیماری او ، توانایی ما از نظر جسمی ، عاطفی و روحی تحلیل رفته است . خودتان تصورش را بکنید که برای مراقبت از یک کودک سالم چقدر وقت و انرژی لازم است ؛ این انرژی در مورد کودکی معلول ، صد برابر است .»

مهناز همسر داریوش نیز چنین تعریف می کند : « کورش پسرمان ، برای انجام دادن کارهای خیلی ساده نیاز به وقت زیادی دارد و ما باید بردبار وصبور باشیم . وقتی خسته ام خیلی زود از داریوش شوهرم ناراحت و دلخور میشوم و بحث و دجل می کنیم. »

آیا شما هم روزی را بیاد می آورید که فرزندتان تازه متولد شده بود ؟ بی تردید می خواستید با تمام وجود او را در آغوش گیرید . اما این شادی برای پدر و مادری همچون داریوش و مهناز با اضطراب و نگرانی همراه بود . آنان با تولد کودکی ناتوان و معلول روبرو شدند . آیا شما فرزندی معلول دارید ؟ شاید برای شما زوج جوانیکه میخواهید تشکیل یک خانواده را بدهید کنار آمدن با این موضوع دلسردکننده و سخت باشد که فرزندی معلول بدنیا بیاورید . ولی ناامید و دلسرد نشوید ، بسیاری از والدین با مشکلاتی مشابه روبرو بوده اند . سه موقعیت متفاوت را در نظر بگیرید که ممکن است شما نیز با آن روبرو باشید . شاید این سه مورد بشما کمک کنند .

موقعیت 1 : شما نمیتوانید به آسانی این واقعیت را که فرزندتان معلول است ، بپذیرید .

بسیاری از والدین با پی بردن به معلولیت فرزندشان ، احساس شکست و گناه می کنند . جولیانا مادری اهل مکزیک ، چنین می گوید : « وقتی دکترها بمن گفتند که سانتایاکو پسرم ، به بیماری فلج مغزی مبتلاست ، اصلا باورم نمیشد . فکر میکردم که دنیا بر سرم خراب شده است . » برخی دیگر شادی همان احساسی را داشته باشند که مادری اهل ایتالیا بنام ویلانا ، داشت . او تعریف می کند : « با اینکه می دانستم باداری در سنین بالا خطراتی را به همراه دارد ، ولی تصمیم گرفتم که فرزندی داشته باشم. حال از اینکه پسرم به سندروم دان ، مبتلاست و با مشکلات آن روبروست ، احساس گناه می کنم . »

اگر با ناامیدی یا احساس گناه در جنگید باید در نظر داشته باشید که چنین احساسی طبیعی است . اگر معتقد به خدا هستید حتما این موضوع را بیاد داشته باشید که بیماری جزوی از مقصود الهی برای بشر نبوده است . ولی اگر وجدانتان شما را می آزرد که چنین فرزند معلولی بدنیا آوردید باز بخاطر بسپارید که اینگونه از بیماری ها تحت کنترل بشر نیست که بتواند بنحوی آنرا از بین ببرد . بشر میتواند با دانش و تحقیقات ، از وجود بیماریها باخبر شود و جلوی بروز آنرا بگیرد و با داروهای گوناگون بیماریها را تحت کنترل درآورد ولی کلا نمیتواند بیماریها را نابود کند . بنابراین خودتان را ملامت نکنید ، مقصر نه شما بعنوان یک مادر هستید و نه شوهرتان بعنوان یک پدر و به سرنوشت بد یا خوب هم کاری نداشته باشید  . بلکه سعی کنید حالا که فرزندی دارید با همکاری همسرتان تمام نیروی خود را تحت مراقبت از فرزندتان متمرکز کنید .

توصیه ای بشما : از بیماری و وضعیت فرزندتان اطلاعات بیشتری داشته باشید که هیچکس بدرستی نمیداند که مسائل ژنتیکی ، محیط زیست و سایر عوامل چه نقشی بر سلامت کودک دارد . این شما هستید که میتوانید با داشتن اطلاعات کافی از بیماری  فرزندتان به او و حتی اطرافیانتان کمک کنید . همینطور دیگر اعضای خانواده باید کمک کننده باشند تا محیطی آرام و سالم بوجود بیاید .

در این رابطه شما می توانید از امکانات پزشکی و نشریاتی در مورد بیماری و وضعیت فرزندتان مطالب بسیاری بیاموزید.  داریوش و مهناز که در ابتدا از آنان تعریف کردیم ، اطلاعاتی را از پزشکان معالج فرزندشان و یک مرکز توان بخشی دریافت کردند . آنان می گویند : « این امر بما کمک کرد که نه تنها دشواریهای بیماری فرزندمان را بدانیم بلکه متوجه شویم که یک بیمار سندروم دان ، میتواند کارهایی را خودش بدون سرپرست انجام دهد . همچنین پی بردیم که فرزندمان در بسیاری از جوانب زندگی میتواند همچون دیگران زندگی عادی داشته باشد. این موضوعات بما دلگرمی و قوت قلب داد . »

موقعیت 2 : احساس می کنید که از پاافتاده اید و کسی وضعیتتان را درک نمیکند .

ممکن است احساس کنید که مراقبت از فرزند بیمارتان دیگر رمق شما را کشیده . ژانت مادری اهل نیوزیلند ، چنین می گوید : « پس از اینکه پزشکان تشخیص دادند که پسرم به بیماری بیرون زدگی نخاع مبتلاست ، برای چند سال اگر میخواستم بیشتر از کارهای خانه ام کار دیگری انجام دهم ، احساس خستگی شدید میکردم و گریه ام میگرفت . »

مشکل دیگر گوشه گیری و انزواست . پرویز ، پدر فرزندی که به اختلال عضلانی و سندروم آسپرگر مبتلاست ، چنین میگوید: « بیشتر مردم واقعا نمیتوانند بفهمند که در زندگی مان چه می گذرد . » ممکن است بخواهید با یکی از دوستانتان در این مورد درد دل کنید ولی بسیاری از آنان فرزندان سالمی دارند و برایشان مشکل است تا وضعیت شما را درک کنند .

توصیه ای بشما : از دیگران کمک بخواهید و کمک آنان را هر چقدر هم کوچک باشد،  آنرا بپذیرید . شاید شما بخاطر غرورتان و یا خجالتتان از کمک گرفتن صرف نظر کنید ولی بدانید که دوستان شما در موقعیت های دشوار افرادی با محبت و مددکار شما هستند .  سعی کنید که تنها بخودتان متکی نباشید .  ازپدر و مادر از خواهر و برادر و از خویشاوندان خود کمک بطلبید . ضرب المثلی است که میگوید : « دوست در همه حال محبت میکند ، و برادر برای روز تنگی بدنیا آمده است . »

پرویز همچنین می گوید : « برای اینکه قادر باشم فرزندم را یاری رسانم باید بسلامتی و تندرستی خودم توجه خاصی نشان دهم . من سعی می کنم که ورزش کنم و حساب می کنم که چه خوراکی بخورم تا انرژی لازم را بمن بدهد . »

موقعیت 3 :  توجه خود را به فرزند بیمارتان معطوف داشته اید.

بیماری فرزندی میتواند بر عوامل زیر تأثیر گذارد : خانواده چه غذایی میخورد ؟ به کجا میرود ؟ والدین چقدر به فرزند دیگرشان وقت میدهند ؟ والدین چقدر با خودشان وقت دارند ؟ لیونل پدری اهل لیبریا ، در این مورد چنین میگوید : « بعضی وقتها همسرم می گوید که بیشتر فشار زندگی بر دوش اوست و من به پسرمان رسیدگی نمی کنم . احساس می کنم که او میخواهد مرا تحقیر کند و در مقابل گاهی من نیز رفتاری ناخوشایندی دارم . »

توصیه ای بشما : اگر احتمالا دارای فرزند دیگری نیز هستید اطمینان دهید که به او عشق می ورزید و علاقمندید . برنامه ها و سرگرمی هایی را ترتیب دهید که تمام خانواده از آنها لذت ببرند . سعی کنید تمرینهایی را که برای فرزند معلول تان بعمل می آورید همراه با بازی و سرگرمی باشد تا کمی با تمرین های قبلی تفاوت داشته باشد ، این عمل شادی و نشاط بیشری به زندگی روزانه می بخشد . برای حفظ زندگی مشترکتان با همسر خود گفتگو کنید و همدیگر را تقویت کنید . سعی کنید برنامه های مراقبت از فرزند معلول تان طوری باشد تا اصطحکاک بوجود نیاید . سایر افراد خانواده را برای مراقبت از فرزند معلول تان ، تحسین و از آنان تشکر کنید و عشقتان را به آنان ابراز دارید .

همواره خوش بین باشید .

درسته که دنیای امروزی مشکلات فراوانی دارد و سیاست های غلط و مغرورانه بسیاری از کشورها ، جامعه را به تنگی و سختی ها می کشاند ولی با اینهمه مشکلات شما بعنوان والدین ، جوانان خود را چه بیمار و چه سالم طوری پرورش دهید تا با بردباری و صبر بتوانند با این مشکلات دست و پنجه نرم کنند . داریوش و مهناز که در ابتدای این مقاله از آنها نام بردیم می گویند : « وقتی به نظر میرسد که هیچ چیز خوب پیش نمی رود ، مأیوس و ناامید نشوید . بیشتر بر خصوصیات بی نظیری که میتوانید در فرزندتان بیابید ، تمرکز کنید . »

موفق و پیروز باشید . 

 

 

 

به کامیابی نوجوان خود کمک کنید

داشتن یک نوجوان در خانه با داشتن یک کودک پنج یا حتی ده ساله بسیار متفاوت است . سالهای نوجوانی دشواریها و مسائل مختص خود را دارند . اما میتوانند با شادی و اجر نیز همراه باشند . در نظر داشته باشید که نوجوانان می توانند با مسئولیت عمل کنند و رابطه ای خوب با همگان داشته باشند . امروز نیز بسیاری از نوجوانان همین نکته را ثابت کرده اند ، به احتمال زیاد شما برخی از آنها را می شناسید .

با این حال ، برای بعضی افراد سنین نوجوانی با اضطراب همراه است . نوجوانان دستخوش حالت های عاطفی گوناگون میشوند . نوجوانان پسر و دختر ممکن است بخواهند از استقلال بیشتری برخوردار شوند ، ولیکن از محدودیت هایی که والدینشان برای آنها می گذارند عصبانی میشوند . اما چنین جوانانی هنوز بی تجربه هستند و به کمک و همیاری مهربانانه و صبورانه والدینشان نیازمندند . بله ، سالهای نوجوانی می توانند هیجان انگیز اما در عین حال سبب آشفتگی باشند – هم برای والدین و هم برای نوجوانان .

چگونه میتوان نوجوانان را در طی این سالها  یاری کرد ؟ والدینی که از توصیه ها و تجارب دیگران استفاده می کنند و همچنین در طول زندگی خود تجربه هایی دیده  و آموخته اند ، میتوانند بهترین سرمشق برای پیشرفت نوجوانان خود باشند .  آنان با دید باز امکان پیشرفت را برای فرزندان خود فراهم می آورند تا دشواری ها را پشت سر گذاشته و به افرادی بالغ و مسئول مبدل گردند . در اغلب کشورها و در طی همه اعصار ، والدین و نوجوانانی که طبق قوانین کتب مقدس و همچنین قوانین کشوری زندگی کرده و این قوانین را رعایت نموده اند از یک زندگی سعادتمند و موفق بهره برده اند .

تبادل نظر صادقانه و صریح ، اگر هنگامی که فرزندان شما خردسال بودند ،« مشورت » لازم بود ، در دوران نوجوانی آنان از اهمیت اساسی برخوردار است – این زمانی است که نوجوانان به احتمال زیاد وقت کمتری را در خانه می گذرانند و اغلب اوقات خود را با دوستان مدرسه و یا دانشگاه ومعاشران دیگر ، صرف می کنند . اگر مشورتی وجود نداشته باشد – یعنی فقدان هرگونه تبادل نظر صادقانه و صریح – نوجوانان ممکن است در خانه احساس غربت کنند . پس چگونه میتوان راه تبادل نظر را باز نگاه داشت ؟ نوجوانان و والدین هر دو باید نقش خود را در این باره اجرا کنند . البته شاید برای نوجوانان سخن گفتن با والدینشان حالا دشوارتر از وقتی باشد که خردسال بودند . با این حال ، بخاطر داشته باشید که « بدون رهبری خردمندانه ، ملت  در زحمت می افتد ؛ اما وجود مشاوران زیاد امنیت کشور را تضمین می کند . » این کلمات در وجود همه مردم دنیا صدق می کند . پیر و جوان ، نوجوانانی که این امر را درک میکنند می دانند که هنوز به تدبیر نیازمندند ، زیرا با مسائلی پیچیده تر از گذشته روبرو هستند . آنها باید درک کنند که والدین مهربانشان مشاوران خوبی هستند ، زیرا تجربه بیشتری در زندگی دارند و علاقه مهرآمیز خود را طی سالهای متمادی نشان داده اند . بنابراین ، نوجوانان عاقل ، در این مرحله از زندگیشان به والدین خود پشت نخواهند کرد .

تبادل نظر صریح به معنای آن است که پدر یا مادر بشدت تلاش کند که وقتی نوجوان خود  به صحبت کردن نیاز پیدا کرد ، به سخنان او گوش بدهد . اگر دارای فرزندی هستید ، اطمینان حاصل کنید که شما بعنوان پدر یا مادر آماده گفتگو و تبادل نظر باشید . شاید کارآسانی نباشد ولی بسیار مهم  است که به این نکته توجه داشته باشید . اغلب نوجوانان میدانند که والدینشان زندگی پرمشغله ای دارند ، اما به این تضمین نیاز دارند که بدانند « والدینشان در وقت احتیاج به آنها کمک می کنند . » پس همیشه آماده باشید و همدردی کنید . روزگار نوجوانی خود را بخاطر آورید و شوخ طبعی خود را از دست ندهید !

آیا فرار از خانه چاره مشکلات است ؟

آیا فرار از خانه مشکلات مرا حل میکند

پرسش اغلب جوانان دنیا : باید گفت که هر سال بیش از یک میلیون جوان از خانه فرار میکنند . بعضی از آنان از شرایط غیرقابل تحمل موجود در خانه فرار میکنند – همچون بد رفتاری جسمانی و جنسی . لیکن در اکثر موارد ، علت فرار جوانان مشاجره با والدین بر سر مسائلی مانند ساعت مقرر بازگشت به منزل ، نمرات درسی ، کارهای خانه و انتخاب دوست یا معاشرت با دوست بوده است .


نظر والدین  

شاید نظر والدینت بر روی بعضی مسائل با نظر تو تفاوت داشته باشد . اما آیا به این موضوع فکر کرده ای که والدینت در برابر خدا و در و همسایه و خویشاوندان ،همچنین مراجع قانونی مسئولند که تو را « به تأدیب و نصیحت ... تربیت کنند ؟» از این رو ، ممکن است والدینت معاشرت تو را با دوستانت محدود کنند و یا اینکه پرسو جوهای زیادی از تو درباره دوستانت و یا محیط مدرسه بکنند ولی این موضوع نباید تو را عصبی کند زیرا والدینت فقط خواهان سلامتی تو هستند . بنابراین ، تو هم باید بدانی که در مقابل خدا و جامعه مسئولی و هر کاری که دلت بخواهد نباید انجام دهی .

بعلاوه ، فرار از خانه هیچ مشکلی را حل نمیکند . آذر در سن 14 سالگی از خانه فرار کرد و با تجربه تلخی که بدست آورد میگوید : « فرار کردن فقط به مشکلات آدم اضافه میکند . » خانم مارگارت هاید ، در کتاب خود بنام « دوستم میخواهد فرار کند » می نویسد : « در واقع ، فقط تعداد کمی از جوانانیکه از خانه فرار میکنند میتوانند شغلی پیدا کنند و روی پای خودشان بایستند . لیکن ، اکثر آنان از زمانی که خانه را ترک کرده اند ، زندگی شان بدتر شده است . » مجله « تین » چنین شرح میدهد : « بیرون از خانه ، جوانان نمیتوانند به آزادی دست پیدا کنند بلکه در عوض به جوانان دیگری که از خانه فرار کرده یا بیرون انداخته شده اند ، برمیخورند – مثل خودشان – که در ساختمانهای متروکه و یا در زیر پل ها زندگی میکنند و در چنین مکانهایی از دست تجاوزگران ، دزدان و قاچاقچیان مواد مخدر،  در امان نیستند. همچنین ، آنان به تور اشخاصی می افتند که شغل کثیفشان سوء استفاده جنسی از افراد جوان است و جوانانیکه از خانه فرار می کنند طعمه خوبی برای آنان هستند . »


بعد از فرار از خانه چه میشود ؟


ایمی با پسر 22 ساله ای « دوست شده بود » و این پسر به ایمی گفته بود که خرج ماندن پیش او این است که باید « اجاره دهد ، او و چند تن از دوستانش با ایمی رابطه جنسی داشته باشند. » ایمی همچنین مست میکرد و مواد مخدر استعمال می نمود .  چه زندگی کثیف و ناامن و بیمارگونه ای !!

دختر دیگری بنام سوسن ، به علت اینکه پدرخوانده اش او را اذیت میکرد ، از خانه فرار کرد در نهایت ، کار سوسن به روسپی گری مخفیانه « بدون اینکه پلیس در خیابانها باشد » انجامید و در خیابانهای بخصوصی از دید پلیس زندگی میکرد و اغلب بر روی نیمکت پارکها و یا هر جای دیگر که میتوانست میخوابید . عاقبت بسیاری از جوانانیکه دست به فرار از خانه می زنند چنین است . حالا هیچ  فرقی هم نمیکند که اگر در کشورهای غربی باشی و یا در کشورهای شرقی ، فرار راه حل مشکلات نیست .


بنابراین کار لازم اینست که تمام سعی و کوششت را انجام دهی تا با والدینت صحبت کنی ، در باره احساسات بگو در باره نظر و عقیده ای که داری بگو یا آنچه که برایت اتفاق می افتد با والدینت صحبت بکن . تصور نکن که والدینت تو را نمیتوانند درک کنند آنان ترا بوجود آورده اند ، پرورش داده اند ، زیرو روی ترا میدانند ولی در بعضی موارد شاید صلاح میدانند چیزی نگویند و یا اینکه وانمود کنند که چیزی نمیدانند . در هر صورت هر اتفاقی که برایت بیافتد فرار نکن و خانه ات را ترک نکن چون خانه تو محل امنی است حتی اگر خانه ات مطلوب نباشد بخاطر داشته باش که اگر فرار کنی اوضاع و احوالت میتواند از این هم بدتر شود . موفق باشید  

در تربیت فرزندانتان کوشا باشید

در تربیت فرزندانتان کوشا باشید

ارکیده گلی است بسیار زیبا ولی پرورش آن بسیار دشوار می باشد . برای عمل آوردن این گل ، باید اندازه گلدان در نظر گرفته شده و همینطور دمای محیط کاملا تحت کنترل صحیح بوده و نور کافی به آن برسد . گل ارکیده نسبت به خاک و کود بسیار حساس و در مقابل آفات و حشرات به سادگی آسیب پذیر است . بدین سبب ، افرادی که برای اولین بار به پرورش ارکیده دست می زنند غالبا موفق نمیشوند . پرورش دهنده ارکیده برای به عمل آوردن آن به کمک متخصص نیاز دارد . تربیت و پرورش کودکان به مراتب از پرورش یک گل دشوارتر است ، چون به هوشیاری و دقت بیشتری نیاز دارد .

از اینرو اکثر والدین در تربیت فرزندان خود احساس درماندگی کرده و نیاز به کمک را حس می کنند . بدیهی است که تمام والدین در جستجوی بهترین راهنمایی می باشند . لازم است اذعان کنم ، بسیاری به طرز تفکر و روش زندگی خود اهمیت نمیدهند اما روزی میرسد که باید تغییرات مثبتی به شیوه زندگی شان بدهند . تا کنون هزاران نفر از فرهنگ های مختلف تعلیمات گوناگونی از کتب موجود ، از والدین و خویشاوندان با تجربه خود در جهت رشد فکری و روش زندگی در طی قرون متمادی بهره برده اند .

بنابراین با متابعت از توصیه های والدین و خویشاوندان و کتب موجود میتوان در تربیت فرزندان خود نیز موفق شد .

والدین ، بهترین نمونه برای تعلیم

« پس ای کسی که دیگران را تعلیم میدهی ، چرا خود را نمی آموزی ؟ و وعظ میکنی که دزدی نباید کرد ، آیا خود دزدی میکنی ؟ و از زنا کردن نهی میکنی ، آیا خود زانی نیستی ؟ و از بت ها نفرت داری ؟ آیا خود معبدها را غارت نمی کنی ؟ » (برگرفته از کتاب:  رومیان 2 : 21 و 22 )

یک مقام وزارت آموزش و پرورش در سئول پایتخت کره جنوبی ، گفت : " رعایت گفتار و اعمال نیکو بهترین روش تعلیم می باشد . " اگر والدین کودکان خود را از گفتار و اعمال بد منع کرده ولی خود والدین به این اعمال بد دست بزنند ، در نظر فرزندانشان انسان هایی متظاهر و دروغگو جلوه کرده ، تعلیماتشان بی ثمر خواهد بود .

برای مثال : اگر والدین میخواهند صداقت بودن را به فرزندانشان بیاموزند باید اول خودشان نمونه ای باشند . برخی از والدین به فرزندانشان سفارش میکنند که اگر کسی تلفن زد و مرا خواست بگو بابا و یا ماما منزل نیستند در حالیکه والدین منزل هستند و نمی خواهند با شخص تلفن زده صحبت کنند . از این رو دروغ گفتن را به فرزندان خودشان می آموزند و میگویند که دروغ مصلحتی عیبی ندارد .

با این حساب کودکان اغلب دچار سردرگمی میشوند و در آینده این کودک وقتی بزرگ شود دروغ گفتن را مثل آب خوردن در همه جا بکار می برد تا کارش پیش برود در حالیکه ممکن است برای پیش برد کارش اصلا نیازی به دروغ گفتن نداشته باشد .

در هر صورت اگر والدین بخواهند فرزندانشان با صداقت ، هوشیار در کار ، پاک و سالم با رفتاری دلپذیر باشند باید خود نمونه خوبی باشند . بعضی والدین که تصور میکنند ایماندار هستند سعی میکنند که ایمانشان را به فرزندانشان القا کنند تا آنها هم انسانهای با ایمانی وارد جامعه شوند در حالیکه والدین اصلا از فرزندان خود نمی پرسند که آیا آنها مایلند از یک ایمان خوب برخوردار باشند ؟ آیا ایمان خود والدین سرمشق فرزندانشان هست ؟ یا فقط میخواهند  چیزی را به زورهم که شده به خورد فرزندانشان بدهند . از این رو وقتی فرزندان بزرگ میشوند راه دیگری را برای درک بهتر زندگی در پیش میگیرند .

مثلی است که میگوید : « آنچه آدمی بکارد ، همان را درو خواهد کرد . » اگر والدین میخواهند فرزندانشان پیرو معیارهای والای اخلاقی باشند باید خود ، آنها را در زندگی بکار گیرند .

با فرزندان خود تبادل نظر کنید

امروزه والدین بسیاری هستند که شاغلند و مجبورند ساعات زیادی را خارج از منزل بگذرانند و این میتواند اثرات ناخوشایندی برای فرزندانشان به همراه آورد . آمار نشان میدهد که والدین شاغل، اوقات کمی را با فرزندان خود می گذرانند و چون اغلب از کار بیرون و مسئولیت های خانه خسته و کوفته هستند نمیتوانند فرزندان خود را تعلیم دهند و یا کلا والدین مناسبی برای فرزندان خود باشند .

حال برخی از والدین به این نیازمندیها چنین کرده اند :

ا- هنگامیکه از کار بیرون فارغ میشوند با قدری استراحت با فرزندان خود به خواندن کتابی مشغول میشوند . 2 – والدین با فرزندانشان به نرمش سبک وقت صرف میکنند 3 – والدین با فرزندانشان به دیدن یک برنامه خوب تلویزیونی مشغول میشوند .

شاید اصلا لازم نباشد تمام این سه مرحله را با هم انجام داد ولی روشی است که اوقاتی را با فرزندان خود خواهید گذراند تا فرزند کمبود تنهایی را احساس نکند .

گفتگو و تبادل نظر با فرزندان بسیار اهمیت دارد ، از همان دوران کودکی باید با فرزندان گفتگو کرد و موضوعاتی را آموخت . در غیر اینصورت جوانان در سنین بلوغ هنگام برخورد با مشکلات به والدین خود به صورت یک دوست قابل اعتماد نمی نگرند و مشکلاتشان را با دیگران در میان میگذارند ولو به تباهی کشیده شوند . مثلی است که میگوید : « پند نیکو در اعماق دل مشورت دهنده مانند آب در ته چاه است و شخص فهمیده آن را بیرون میکشد . » والدین می توانند با سئوالاتی مانند « خودت راجب به این موضوع چه فکر میکنی ؟ » فرزندان را تشویق کرده تا افکار و احساساتشان را به زبان آورند .

تأدیبی محبت آمیز ، حیاتی است !

« در اینجا سخنی نیز با شما پدر و مادرها دارم : فرزندانتان را بیش از حد سرزنش نکنید ، مبادا دلگیر و عصبی شوند . ایشان را آنطور که خداوند می پسندد ، با محبت تربیت کنید . » برای بدست آوردن نتیجه مطلوب باید روش تأدیب آمیخته با محبت باشد زیرا فرزندان شما گوهری گرانبها و ثمره عشق شما هستند . اگر میخواهید فرزندانتان این میراث زیبای شما را به فرزندان خود بیاموزند باید متواضع ، با محبت و متعادل با آنها برخورد کنید . اگر فرزندنتان خطایی مرتکب میشود با نکوهش و تنبیه به جایی نخواهید رسید بلکه با تامل و شکیبایی مسئله خطای فرزند نتیجه خواهد داد . تربیت و تنبیه همیشه باید همراه با محبت باشد . از طرف دیگر ، خوب است که فرزندان به عواقب نامطلوب رفتار نادرست خود پی ببرند . برای مثال اگر فرزند شما به کسی پرخاش کرد و یا با کسی بدرفتاری کرد باید از او بخواهید تا فورا پوزش بطلبد . این موضوع کم کم در وجود او نقش خوبی پیدا خواهد کرد و هنگامیکه بر پایهای خود تکیه کند تکان نخواهد خورد بلکه بدرستی و راستی و عمل نیکو می پردازد . زیرا شما والدین نمونه ای برای آنان بودید .   

   

مشکلات تربیت فرزندان در دنیای امروز

صاحب رستورانی بعد از یک روز کار طاقت فرسا رستورانش را نظافت کرده میخواهد رستوران را به بندد و راهی خانه اش شود . در این لحظه دو زن و یک کودک برای صرف شام به رستوران وارد میشوند صاحب رستوران با دودلی آنها را می پذیرد و با وجود خستگی فراوان خوراکی را برای آنان تهیه می بیند هنگامیکه آن دو زن مشغول صرف غذا و صحبت بودند ، کودک یکی از آن دو زن شروع به دویدن در رستوران کرد و شیرینی که در دست داشت بر روی زمین رستوران پخش و لگد مال کرد . مادر کودک به عوض منع کردن فرزندش از این کار به او لبخند می زد و چیزی به او نمی گفت . وقتی مشتری ها  بالاخره رستوران را ترک کردند ، صاحب خسته رستوران مجددا شروع به تمیز کردن رستورانش شد .  

 

این نمونه ساده به حقیقتی محض اشاره میکند و آن این است که در بسیاری از خانواده ها به دلایلی متفاوت در تربیت فرزندان سهل انگاری میشود . بعضی از والدین تصور میکنند که محدود کردن کودک به شخصیت او لطمه میزند و باید به او آزادی داده شود از این رو تربیت فرزندان خود را آسان گرفته و آنها را به حال خود رها می کنند . و برخی دیگر از والدین به دلیل مشغله زیاد ، برای تربیت و رسیدگی به امور فرزندان خود وقت کافی اختصاص نمیدهند . 

عده ای دیگر نیز به قدری به تحصیلات فرزندان خود اهمیت میدهند که دیگر به جنبه های دیگر تربیت او بی تفاوت میشوند و اختیار انجام هر کاری را به فرزند خود واگذار میکنند . گروهی به این نیاز پی برده اند که باید در معیارهای والدین و جامعه تغییراتی ایجاد شود ، چون برخی از نوجوانان به هر گونه تبهکاری ، اعتیاد ، اعمال خشونت آمیز و لجن پراکنی هر روزه بیشتر در مدارس و جامعه به چشم میخورد . 

 

مدیر یک مدرسه راهنمایی در سئول پایتخت کره جنوبی ، بر اهمیت تربیت و ساختن شخصیت کودکان و نوجوانان تأکید کرده است او گفت : « در مرحله اول شخصیت کودک است که باید ساخته شود ، بعد کسب تحصیلات او . »  بسیاری از والدین عقیده دارند که موفقیت در زندگی آینده فرزندانشان فقط به تحصیلات عالی بستگی دارد و اگر بر خلاف این مسئله به آنها توصیه شود توجهی نشان نمیدهند .  

حال والدین گرامی نظر شما در این باره چیست ؟ شما چگونه می خواهید کودک خود را تربیت کرده ، شخصیت او را بسازید ؟ آیا میخواهید از او فردی مسئول و پایبند به اصول اخلاقی ، دلسوز ، انعطاف پذیر و خوشبین به بار آورید ؟  

شما ای جوانان چگونه میخواهید خود را بسازید ؟ چگونه میخواهید پایه های اولیه زندگیتان را بسازید تا استوار باشید؟ چه کسی یا چه کسانی را الگویی سالم برای خود برگزیده اید ؟  

اینها پرسشهایی ساده و سالم و صادقی هستند که هر خانواده موظف است در چهارچوب محیط خود با کودکان خود مطرح کنند .

مسئولیت سنگین والدین

 

امروزه تربیت فرزندان بویژه در سنین نوجوانی ، کاری بس توانفرسا شده است . روزنامه گزت چاپ مونترال کانادا گزارش میکند که « برای نوجوانان » آشنایی با مشروبات الکلی و مواد مخدر به صورت یک ضابطه در آمده است .  

در این گزارش به والدین تأکید شده است که " مسئول بررسی و مشاهده دقیق تغییرات رفتاری فرزندان نوجوان خود می باشند . " اما والدین می باید در پی چه نوع تغییرات رفتاری در فرزندان خود باشند ؟ 

 

چه نوع تغییراتی احتمالا ناشی از مشکلات دوران نوجوانی آنهاست ؟ طبق تشخیص آکادمی روانپزشکی کودکان و نوجوانان آمریکا ، از جمله نشانه های هشدار دهنده جسمی ، عاطفی ، و اجتماعی در نوجوانان خستگی مفرط ، تغییر شخصیت و خلق و خوی ، ساعتها خود را در اطاق حبس کردن ، رفتارهای ستیزه جویانه ، و زیر پا گذاشتن قوانین مدنی می باشند .  

والدین چگونه میتوانند فرزندان خود را از گزند اعمال مضر و نتیجه اسفبار آنها در امان بدارند ؟ دکتر جفری درونسکی از دانشگاه مک جیل ، عقیده دارد که ایجاد تبادل آزاد افکار ، و احترام متقابل در دورانی که شخصیت کودک در حال تکوین است ، تا حد زیادی از بروز مشکلات در سنین بالاتر میکاهد .  

 

روزنامه گزت ، اضافه میکند که طبعا در سنین بلوغ نوعی تمایل به استقلال بیشتر در نوجوان ظاهر میشود ، لیکن ایشان همچنان « به راهنمایی ، حمایت ، سازماندهی و محبت والدین » نیاز دارند . این اظهار نظر مثلی را بیاد ما می آورد که میگوید : « طفل را در راهی که باید برود تربیت نما ، و چون پیر هم شود از آن انحراف نخواهد ورزید . »  

بنابراین ، والدین برای فرزندان خود نمونه ، دوست خوب ، معلم ، هم صحبت و سنگ صبور باشید .