پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

سخنی با جوانان امروزی

 


چطور میتوانم کار پیدا کنم و آن را حفظ کنم؟‏

در یک نظر خواهی که در مجلهٔ سینیور سکولَستیک به چاپ رسید،‏ از تعدادی دانشآموز کلاس دوازدهم سؤال شد که چند هدف «بسیار مهم» خود را در زندگی نام ببرند.‏ هشتاد و چهار درصد آنان گفتند:‏ «اینکه بتونیم کار ثابتی پیدا کنیم.‏»

احتمالاً تو هم مایل هستی در ساعات بعد از مدرسه شغلی پیدا کنی که تا حدی از پس مخارج شخصی و یا خانوادگی برآیی.‏ شاید هم در جستجوی کاری نیمهوقت هستی تا بتوانی پس اندازی برای آینده ات داشته باشی.   به هر حال،‏ تورم اقتصادی در سطح جهانی و تقاضای کم برای کارگران فاقد مهارت،‏ پیدا کردن کار را برای جوانان دشوار کرده است.‏ لذا چگونه میتوانی براحتی وارد بازار کار شوی؟‏

مدرسه —‏ مکانی برای آموختن کار

کلیولَند جونز که چندین سال مأمور استخدام بوده است،‏ توصیه میکند:‏ «تحصیلات دبیرستانی را بخوبی انجام بده.‏ هرچقدر دربارهٔ اهمیت فراگیری خواندن،‏ نوشتن و صحبت کردنِ خوب و صحیح بگویم،‏ کم گفتهام.‏ همچنین یاد بگیر مؤدبانه رفتار کنی تا بتوانی در محیط کار با مردم کنار بیایی.‏»

یک رانندهٔ اتوبوس باید قادر به خواندن برنامهٔ رسیدن به ایستگاه اتوبوس و حرکت از آنجا باشد.‏ کارگران کارخانه باید نحوهٔ پر کردن کارت پایان کار و یا نوشتن گزارشهای مشابه را بدانند.‏ از فروشندگان انتظار میرود که بتوانند محاسبه کنند.‏ داشتن مهارت در خصوص ارتباط بر قرار کردن با اشخاص،‏ تقریباً در هر شغلی ضروریست.‏ چنین مهارتهایی را میتوانی در مدرسه به دست بیاوری.‏

داشتن پشتکار ارزش دارد

آقای جونز میگوید:‏ «چنانچه مدرسه را تمام کردهای و داری دنبال کار میگردی،‏ تسلیم نشو.‏ بعد از دو یا سه مصاحبهٔ استخدامی،‏ به خانه برگشتن و منتظر جواب نشستن،‏ کار درستی نیست.‏ اینجوری هیچوقت به استخدام درنخواهی آمد.‏» جوانی به نام سالوادور،‏ به مدت هفت ماه در جستجوی کار بود و سرانجام به استخدام درآمد.‏ سالوادور میگوید:‏ «به خودم میگفتم:‏ ‹کار من اینه که کار گیر بیارم.‏› در طی این هفت ماه،‏ هر روز هفته،‏ روزی هشت ساعت دنبال کار میگشتم.‏ هر روز صبح زود،‏ به اصطلاح شروع به ‹کار› میکردم تا ساعت چهار بعد از ظهر.‏ خیلی شبها پادرد داشتم.‏ صبح روز بعد میبایست ‹به خودم روحیه میدادم› و دوباره میافتادم دنبال کار پیدا کردن.‏»

چه چیزی موجب شد که سالوادور تسلیم نشود و از پا درنیاید؟‏ او میگوید:‏ «هر دفعه که گذرم به دفتر کارگزینی میافتاد،‏ به یاد نقل و قولی میافتادم که گفته است:‏ «جدّ و جهد کنید تا بدست آورید.» به خودم میگفتم که بالاخره این روزهای سخت میگذره و یک روزی کار گیر میارم.‏» 

کجا میتوانی کار پیدا کنی؟‏

چنانچه در مناطق روستایی زندگی میکنی،‏ میتوانی برای یافتن کار از باغهای میوه و مزرعههای اطراف شروع کنی و یا میتوانی به دنبال کار باغبانی بگردی.‏ اگر در شهر زندگی میکنی،‏ آگهیهای استخدامی را در روزنامه بخوان.‏ از این آگهیها میتوانی دریابی که کدام شرایط را باید برای انجام کار خاصی دارا باشی و برای کارفرمای خود توضیح دهی که چگونه میتوانی انتظارات او را برآورده کنی.‏ همچنین میتوانی از والدینت،‏ آموزگاران،‏ مؤسسات استخدامی،‏ دفترهای کارگزینی،‏ دوستان،‏ همسایگان و منابع دیگر یاری بگیری.‏

شغل خود را حفظ کن

متأسفانه،‏ وقتی فشارهای اقتصادی باعث به وجود آمدن بیکاری در جامعه میشود،‏ معمولاً اول از همه،‏ جوانان را از کار بیکار میکنند.‏ امّا این به آن معنی نیست که تو هم کارت را از دست خواهی داد.‏ آقای جونز میگوید:‏ «اشخاصی که میخواهند کار کنند و در مورد دستورات کارفرما نظری مساعد دارند،‏ شغل خود را از دست نمیدهند.‏»

نظر تو،‏ همان طرز فکر تو در مورد شغل خود و نیز انسانهایی که با آنان یا برای آنان کار میکنی میباشد.‏ کیفیت کار تو بازتابی از نظر یا طرز فکرت است.‏ رئیس تو نه فقط مبنی بر کارآییات بلکه همچنین بر اساس طرز فکرت در مورد تو قضاوت کرده،‏ برایت ارزش قائل میشود.‏

آقای جونز ادامه میدهد:‏ «بگذار کارفرمایت مشاهده کند که نه فقط از دستورات او پیروی میکنی بلکه قادری بدون نظارت مدام وی بیش از آنچه که از تو انتظار میرود کار انجام دهی.‏ کسانی که با وجود تراکم در بازار کار میتوانند به کار خود ادامه دهند الزاماً باسابقهترین کارگران نیستند بلکه کارگرانی میباشند که در کار خود بازدهی دارند.‏»

سالوادور نیز به حقیقت این موضوع پی برده است.‏ او میگوید:‏ «همیشه سعی کردهام با کارفرمای خودم مساعدت و سازگاری داشته باشم.‏ همیشه حاضر بودهام که در صورت لزوم،‏ برنامهٔ خودم را تغییر بدهم و رفتاری محترمانه با سرپرستانم داشته باشم.‏»  

غلبه کردن بر ترس

وقتی کاری را شروع میکنی،‏ معمولاً چند روز اول،‏ ترس و واهمه خواهی داشت.‏ احتمالاً از خود میپرسی:‏ ‹آیا از من خوششان خواهد آمد؟‏ آیا از پس این کار برمیآیم؟‏ آیا آنها از کار من خوششان خواهد آمد؟‏ امیدوارم در نظر آنها آدم کودنی نباشم.‏› در چنین صورتی،‏ مواظب باش ترس باعث نشود نظر مثبت خود را بتدریج از دست بدهی.‏

با کسب اطلاعات بیشتر دربارهٔ شرکتی که برایش کار میکنی،‏ میتوانی سریعتر در خود تعادل به وجود آورده،‏ آسودگی خاطر پیدا کنی.‏ چشم و گوش خود را باز کن و همچنین به مطالعه بپرداز.‏ در زمان مناسب،‏ از سرپرست خود در خصوص کار،‏ فعالیت و عملکرد خودت چند سؤال منطقی بکن —‏ این عمل حماقت محسوب نمیشود.‏ از خودت سؤال کن،‏ ‹کار من چه رابطهای با بخش من و هدف کلی شرکت دارد؟‏› پاسخ به این پرسشها به تو کمک میکند عادت خوب کار کردن را در خود پرورش دهی و از شغل خود راضی باشی.‏

با همکاران خود بساز

در هر شغلی نهایتاً با انسانها سر و کار خواهی داشت.‏ بنابراین،‏ دانستن نحوهٔ برقراری رابطهای مطلوب با دیگران،‏ امری ضروری در جهت حفظ شغلت میباشد.‏ ضرب و المثلی است که می گوید ‹اگر ممکن است بقدر قوّهٔ خود با جمیع خلق به صلح بکوش.‏›   با به اجرا گذاردن این مثل،‏ از درگیریها یا مرافعههای غیرضروری در محل کار،‏ مصون و مبرا خواهی بود.‏

این را بدان،‏ بعضی از اشخاصی که با آنان کار میکنی از لحاظ زمینهٔ خانوادگی و شخصیت با تو کاملاً فرق دارند.‏ امّا فکر نکن فقط به دلیل اینکه فردی با تو فرق دارد،‏ حقیرتر از تو است.‏ این حق اوست که انسانی مجزا و متفاوت باشد،‏ و تو برای این حق احترام قائل شو.‏ هیچکس دوست ندارد مورد بیاحترامی قرار گیرد و یا احساس کند که انسان بیارزشی است.‏ همه میخواهند که دیگران به آنان علاقه و احتیاج داشته باشند —‏ انسان باارزشی باشند.‏ با کارفرما و همکاران خود محترمانه رفتار کن تا آنان نیز به تو احترام بگذارند.‏

از غیبت کردن پرهیز کن

سالوادور میگوید:‏ «غیبت کردن کار خطرناکی است،‏ چونکه ممکنه باعث بشه آدم در مورد رئیس یا دیگران فکر بد بکنه.‏» به اطلاعاتی که دهن به دهن گشته است نباید کاملاً اعتماد کنی؛‏ در غیر این صورت ممکن است به ضرر تو تمام شود.‏ این گونه اطلاعات معمولاً یک کلاغ چهل کلاغ میشوند و بسیار مبالغهآمیز هستند و میتوانند به حیثیت و آبروی تو و دیگران لطمه بزنند.‏ بنابراین،‏ با خودت مبارزه کن و میل به غیبت کردن را در خودت از بین ببر.‏

بعلاوه،‏ به خاطر داشته باش که هیچ کس از آدم شاکی خوشش نمیآید.‏ اگر در محیط کار مسئلهای تو را ناراحت میکند،‏ لازم نیست که دهان به دهان به گوش همه برسد.‏ برو و آن موضوع را با سرپرست خود در میان بگذار.‏ لیکن با خشم وارد دفتر او نشو و با تندی با او صحبت نکن زیرا بعداً از این کار خود پشیمان خواهی شد.‏ همچنین،‏ از این اشتباه که شخصی را مورد حمله و محکومیت قرار دهی حذر کن.‏ راجع به واقعیات صحبت کن.‏ در توصیف مشکل خود،‏ تا حد امکان به طور واضح صحبت کن و صادق باش.‏ مثلاً،‏ میتوانی صحبت خودت را به این طریق آغاز کنی،‏ ‹ببخشید،‏ ممکن است به من کمک کنید و توضیح بدهید که .‏ .‏ .‏ › و یا ‹عذر میخواهم،‏ شاید اشتباه فکر میکنم ولی به نظر من .‏ .‏ .‏ ›

وقتشناسی اهمیت دارد

به دو دلیل اصلی مردم شغل خود را از دست میدهند و آن دو دلیل این است که یا دیر سر کار میآیند و یا مکرراً از سر کار غیبت میکنند.‏ یک مدیر استخدام و آموزش در شهری بزرگ و صنعتی دربارهٔ کارگران و کارمندان جوان میگوید:‏ «آنان باید یاد بگیرند که صبحها بموقع از خواب بیدار شوند و همچنین مطابق دستورات عمل کنند.‏ اگر آنان این مسائل را یاد نگیرند،‏ مشکل بیکاری ادامه پیدا خواهد کرد.‏»

سالوادور به طرز ناخوشایندی درسی در مورد وقتشناسی آموخت.‏ او آهی میکشد و میگوید:‏ «به خاطر عدم وقتشناسی،‏ در ظرف سه ماه اولین کارم را از دست دادم و به این دلیل،‏ کار پیدا کردن برام مشکلتر شد.‏»

ارزش صداقت

مأمور استخدام،‏ آقای جونز،‏ میگوید:‏ «صداقت به شخص کمک میکند شغل خود را حفظ کند و از دست ندهد.‏» شخص صادق،‏ نه اشیاء را میدزدد و نه وقت را،‏ و بیش از حد استراحت نمیکند.‏ همه برای کارگر و کارمند صادق ارزش قائلند و به او اعتماد دارند.‏