چرا ضروری است که از مواد مخدر پرهیر کنی ؟
بیژن بیست و چهار سال بیشتر از عمرش نگذشته بود که در دام مواد مخدر افتاد او میگوید : « من هنوز یک بچه کوچولوی احساساتی باقی مانده ام و رشد نکرده ام . بعضی وقتها ، از آدمهای همسن خود وحشت دارم . دچار افسردگی شده ام و به هیچ چیز اطمینان ندارم و از این بابت رنج می برم حتی بعضی وقتها هم به فکر خودکشی می افتم . »
فاطمه سی و شش سال سن دارد و میگوید که : « هنوز از لحاظ عاطفی خیلی بچه است . » و احساس « کمبود عزت نفس » نموده ، به این علت عذاب میکشد . فاطمه می افزاید : « زندگی کردن مثل باقی آدمها برای من خیلی مشکله »
بیژن و فاطمه ، در دوران نوجوانی شروع به استعمال مواد مخدر کردند و اکنون در عقوبت آن تصمیم گیریی گرفتار شده اند .
امروزه میلیونها جوان دست به اعمال مشابهی می زنند همچون تزریق ، خوردن ، استشمام و کشیدن انواع مواد مخدر ، برای بعضی از جوانان استعمال مواد مخدر صرفا طریقی است برای فرار از مشکلات زندگی . بعضی دیگر به منظور ارضاء ، حس کنجکاوی خود ، به مواد مخدر روی می آورند . برخی هم برای کاهش افسردگی یا رفع کسالت و بی حوصلگی مواد مخدر استعمال میکنند . بسیاری از جوانان بعد از استعمال مواد مخدر ، محض لذت به این عمل ادامه میدهند و رفته رفته معتاد به آن میشوند .
کشیدن حشیش به مقدار یک سیگار توهمی در انسان بوجود می آورد . از طرفی استعمال مواد مخدر مانع رشد انسان می شود . حال نگاهی به این مقوله می اندازیم .
مواد مخدر مانع رشد انسان میشود .
جوانانی همچون بیژن و فاطمه را که واقعا دوشخص واقعی داستان ما بودند را در نظر بگیرید که به منظور فرار از مشکلات زندگی به مواد مخدر روی آوردند . جوانان در صورتی از لحاظ عاطفی رشد میکنند که یاد بگیرند شخصا با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم کنند . گاهی ممکن است به موفقیت به انجامد و گاهی هم به شکست . جوانانیکه از دست مشکلات زندگی به مواد شیمیایی پناه می برند ، از لحاظ عاطفی رشد نخواهند کرد ، آنان از کسب مهارتهای لازم به منظور بر آمدن از عهده مشکلات ، قاصر مانده نتیجتا یارای تحمل آنها را نخواهند داشت .
کسب مهارت در خصوص فائق آمدن بر مشکلات همانند کسب هر مهارت دیگری مستلزم تمرین فراوان می باشد . شخص باید همچون یک فوتبالیست تمرین کند ، فنون مختلف آنرا بیاموزد و به اجرا درآورد تا بیننده را دچار حیرت نماید و به این صورت مهارت پیدا می کند . موضوع مواد مخدر هم به همین شکل ساده میباشد . برای فرار از این نکبت باید با تمرین کردن بر مشکلات زندگی به موفقیت رسید « مواد مخدر » پناه گاه شما نیست بلکه قدرت فکر ، مهارت در ایجاد فضایی سالم ، دور شدن از دوستان ناباب ، پناه شماست ، به قول معروف که میگویند : « جلال جوانان قوت ایشان است .» این موضوع را هیچوقت فراموش نکن که تو دارای قدرت و خلاقیت در تمام زمینه های زندگی هستی حتی اگر کسی بتو بگوید که تو چیزی نیستی ! ولی بدان که تو خلاقیت داری . مسلما اگر جوانی در مواد مخدر غرق شده است باید به موسسات پزشکی که تخصصی در این رشته دارند مراجعه کند . البته این کار ممکن است کار آسانی نباشد ولی به امتحانش می ارزد . موفق باشید .
روابط به اصطلاح افلاطونی ( رابطه ای عاطفی میان مرد و زن که عامل جنسی در آن نقشی ندارد ) در میان جوانان کاملا متداول است . یک پسر جوان 17 ساله میگوید : « با دخترها راحت تر میتونم حرف بزنم چونکه آنها حساس تر هستند و با آدم بیشتر همدردی میکنند . » بعضی دیگر از جوانان میگویند که این نوع دوستی ها به آنها کمک میکند تا شخصیت کامل تری را در خود پرورش دهند .
کتاب مقدس مردان جوان را ترغیب میکند که « زنان جوان را مثل خواهران خود دانسته با کمال عفت با آنان رفتار نمائید . » چنانچه شخصی مطابق این اصل عمل کند ، حقیقتا میتواند از رابطه ای پاک و سالم و صمیمی با اشخاصی از جنس مخالف برخوردار شود .
دوستی افلاطونی که در ابتدا بدان اشاره شد غالبا شبه رابطه ای عاشقانه و یا طریقی می باشد به منظور جلب توجه شخصی از جنس مخالف ؛ لیکن بدون هیچگونه تعهدی . اما از آنجائیکه احساسات اشخاص در مورد یکدیگر براحتی عوض میشود ، احتیاط امری ضروری میگردد . دکتر ماریون هیلیارد ، هشدار میدهد و میگوید : « دوستی و رفاقتی ساده ممکن است به طور غیر مترقبه و ناگهانی تبدیل به چنان عشق و شهوت کورکورانه ای گردد که دیگر نتوان جلوی آنرا گرفت . »
معاشرت صمیمی
معاشرت صمیمی بیش از حد با جنس مخالف میتواند نتایج اسفناکتری در بر داشته باشد . دختری برخی از مشکلات عاطفی خود را با دوست پسرش در میان گذاشت ، آن پسر سعی کرد وی را تسلی دهد ولی چیزی نگذشت که آن دو شروع به نوازش عاشقانه یکدیگر کردند ، نتیجه این عمل آنها چه بود ؟
عذاب وجدان و داشتن احساس بد نسبت به یکدیگر . برخی دیگر از جوانان که در چنین موقعیتی قرار گرفته اند رابطه جنسی برقرار کرده اند . در سنجشی که از طرف نشریه « روانشناسی امروز » بعمل آمده است ، آشکار میگردد که « دوستی تقریبا نیمی از پاسخ دهندگان ( 49 درصد ) به رابطه جنسی ختم شده است . » در واقع ، حدودا یک سوم ( 31 درصد ) از این جوانان گفتند که در ماه گذشته ، با دوست خود رابطه جنسی برقرار کرده اند .
حال اگر دختر و پسری بگویند ما فقط با هم دوست هستیم و امکان ندارد که رابطه ای عاشقانه داشته باشیم و با وجود احتیاطهای لازم ، باز هم احساس عشق در شخص مقابل بوجود آید آنوقت چه باید کرد ؟ « حقیقت را به او بگو » و موضع و احساس خودت را برای او مشخص کن . بقول معروف که میگوید : « شخص زیرک بلا را می بیند و خویشتن را مخفی میسازد . »
بنابراین اگر دوستی سالم و صمیمی دختر و پسر بجای خطرناکی رسید و میدانیم که عواقب بدی هم خواهد داشت ، باید این رابطه را کم سپس عقب نشینی نمود و یا موضوع را با یکدیگر در میان گذاشت تا این دوستی پاک و سالم به یک شکست عاطفی تبدیل نشود .
آلن لوی مک گینیز ، در کتاب خود تحت عنوان « عوامل دوستی » جوانان را نصیحت میکند و چنین مینویسد : « زیاد به خودت اعتماد نکن » احتیاط کن . شاید بهتر باشد معاشرت خود را به فعالیتهای جمعی محدود کنی ، فعالیتهایی که نظارت مناسب بر آنها به عمل می آید .
از ابراز احساسات ناشایست و تنها بودن در موقعیتهای عاشقانه ، اجتناب کن وقتی با مشکلی مواجه میشوی ، عوض اینکه آنرا با جوانی از جنس مخالف (حتی اگر دوست بسیار مورد اعتماد و سالم تو نیز باشد ) در میان بگذاری با والدینت و یا اشخاص مسن تر از خودت در میان بگذار .
پس نتیجه این موضوع این است که « دل ما میتواند متقلب و کور » باشد و نگذارد تا ما به انگیزه واقعی خودمان پی ببریم .