پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

وقتی فرزندتان اعتقادات والدین را زیر سؤال می‌برد


بسیاری از فرزندان،‏ زمانی که به سنین جوانی می‌رسند،‏ دین والدینشان را می‌پذیرند.‏ اما،‏ برخی نیز راهی دیگر می‌روند.‏ اگر فرزند نوجوانتان اعتقادات شما را زیر سؤال بَرد،‏ چگونه واکنش نشان می‌دهید؟‏  برخی از جوانان چنین می گویند:‏

 من دیگر نمی‌خواهم اعتقادات پدر و مادرم را دنبال کنم.‏ دیگر حوصله ندارم خودم را به پیروی از دین آن‌ها مجبور کنم. —‏سارا،‏ ۱۸ ساله.‏

یا اینکه احمد 19 ساله می گوید: دین و مذهب والدینم چه فایده ای برای من دارد . ما در دنیای علم و صنعت هستیم و فایده بردن از علم و صنعت بیشتر از موضوعات روحانی بمن فایده می رسانند .

شما بعنوان والدین اطمینان دارید که تعالیم مذهبی‌تان حقیقت را در مورد خدا بیان می‌کند.‏ اطمینان دارید که اعتقادات دینی بهترین راه زندگی را پیش پای انسان می‌گذارد.‏ از این رو،‏ طبعاً سعی‌تان بر این است که ارزش آن را به فرزندتان نیز بشناسانید.‏ اما،‏ زمانی که فرزند شما بزرگ‌تر شد،‏ اگر علاقه‌اش به تعالیم روحانی رو به سردی رفت،‏ چه خواهید کرد؟‏ اگر همان تعالیمی را که پیش از این،‏ ظاهراً مشتاقانه پذیرا بود،‏ حال زیر سؤال بَرد،‏ چه می‌کنید؟‏

اگر فرزندتان چنین عکس‌العملی از خود نشان داد،‏ تصوّر نکنید که در تربیت او با شکست روبرو شده‌اید.‏ در این خصوص،‏ عوامل متعددی نقش دارند که به آن‌ها خواهیم پرداخت.‏  

 

به احساسات فرزند نوجوانتان پی ببرید

ابتدا،‏ سعی کنید بفهمید که چه عواملی باعث شده است،‏ فرزند نوجوانتان چنین طرز فکری داشته باشد .‏

  آیا به دلیل عدم اعتمادبه‌نفس برای فرزند نوجوانتان مشکل است که در مورد اعتقاداتش صحبت کند؟‏ 

  آیا فرزند نوجوانتان حس می‌کند که به دوش کشیدن وظایف روحانی برایش باری سنگین است؟‏ 

حرف دلش چیست؟‏

     با چه مشکلی روبروست؟‏   این تذکر را ،‏ مد نظر داشته باشید:‏ «هرکس باید در شنیدنْ تند باشد،‏ در گفتنْ کُند و در خشمْ آهسته!‏» با نوجوان خود صبور باشید.‏ همان طور که هنگام تعلیم به شخصی خارج از خانواده «صبر بسیار» نشان می‌دهید،‏ هنگام گفتگو بافرزندتان نیز صبور باشید .

خداوند از والدین انتظار دارد که فرزندانشان را تعلیم دهند و از فرزندان نیز می‌خواهد که مطیع والدینشان باشند.‏  مسلّماً،‏ شما نمی‌خواهید که فرزندتان کورکورانه پرستشی را که شما پیش گرفته‌اید،‏ دنبال کند،‏ بلکه می‌خواهید که او خود نیازش را  درک کند و به دلیل عشقش به خدا با شما همراه شود.

احتمال این که در این امر موفق شوید،‏ بیشتر خواهد بود،‏ اگر دلیل اصلی رفتار فرزندتان را تشخیص دهید.‏ با مد نظر داشتن این موضوع ببینید گفتگویی که پیشتر آمده بود چگونه می‌تواند پیش برود تا موفق‌تر باشد.‏‏

در اینجا پدری  اجازه داد فرزند نوجوانش به راحتی در مورد عقایدش صحبت کند،‏ سپس پدر با درایت متوجه شد که  مشکل اصلی فرزندش  تنهایی و دانش کم در مورد مذهبش است،‏  از این رو اعتماد او را  جلب نمود و به او کمک کرد تا با آموزش صحیح به ایمانش پای باشد . به این ترتیب،‏ راه را برای گفتگوی بیشتر باز کرد.‏ پس «صبور باشید!‏»  ‏ ‏

استدلال نوجوانان

والدین و متخصصان متوجه شده‌اند که شیوهٔ تفکّر کودکان با شیوهٔ تفکّر نوجوانان از یک جهت اختلاف اساسی دارد.‏  طرز فکر کودکان به صورت مطلق است به این مفهوم که موضوعات را سیاه یا سفید بیان می‌کنند.‏ نوجوانان بیشتر تمایل به استدلال و حلاجی کردنِ مسائل دارند.‏ برای نمونه،‏ شاید بتوان به یک کودک آموخت که خدا همه چیز را آفریده است.‏  اما،‏ شاید نوجوان سؤالاتی از این قبیل برایش مطرح شود:‏ ‹از کجا می‌دانم که خدایی وجود دارد؟‏ چرا خدایی مهربان اجازه داده است شرارت وجود داشته باشد؟‏ این که خدا همیشه وجود داشته است،‏ چگونه ممکن است؟‏›

شاید با شنیدن چنین سؤالاتی از فرزند نوجوانتان تصوّر کنید که او از نظر روحانی قدمی به  ‏

 دارد .  در واقع،‏ این سؤالات نشانهٔ پیشرفت عقب برداشته است .‏ نباید فراموش کرد که سؤال کردن نقشی مهم در رشد روحانی فرد  است .‏

به علاوه،‏ فرزند نوجوان شما در سنی است که می‌آموزد چگونه قوهٔ تشخیص خود را به کار بندد.‏  به این ترتیب،‏ او توانایی می‌یابد که «به درازا و پهنا و ژرفا و بلندی» ایمان خود پی ببرد،‏ درکی که طبعاً،‏ در کودکی قادر به آن نبود.‏ او در این زمان بیش از هر زمانی نیاز به یاری دارد تا بتواند اعتقاداتش را بر استدلال بنا کند و به این طریق ایمانش را استوار سازد.‏—‏

  با فرزند نوجوانتان به موضوعاتی پایه‌ای بپردازید. موفق باشید    ‏