پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

آیا آمادگی ازدواج کردن را دارم ؟

برخی از جوانان می پرسند که نمیدانند

آیا آمادگی ازدواج کردن را دارند ؟

ازدواج یک بازی بچه گانه نیست ، مقصود الهی برای زن و شوهر این بود که رابطه ای ابدی با یکدیگر برقرار نمایند ؛ یعنی نزدیکتر از هر رابطه دیگر میان انسانها . بنابراین ، رابطه زناشویی میتواند یا موهبت باشد یا مصیبت .

مسلما هر زوجی در زندگی زناشویی تا حدی متحمل « درد و غم » خواهد شد . لیکن مارسیا لاسول ، پرفسور در رشته علوم رفتاری هشدار میدهد و میگوید : « اندک اطلاعات موثقی که در مورد دوام ازدواج داریم ، از این قرار است : کسانیکه در سنین بسیار کم ازدواج می کنند ، شانس زیادی برای ادامه زندگی زناشویی ندارند . »

دلیل از هم پاشیدن زندگی زناشویی اکثر جوانان چیست ؟ پاسخ به این پرسش تا حد زیادی معین می کند که آیا آمادگی ازدواج کردن را داری یا خیر !!

انتظارات فراوان : دخیر نوجوانی چنین اقرار میکند : « ما تصور خیلی اشتباهی در مورد ازدواج داشتیم ، فکر میکردیم هر وقت دلمان بخواهد می آئیم خانه و هر وقت دلمان بخواهد میرویم بیرون یا هر کاری که مایل بودیم می توانستیم بکنیم و از این بازی ها » ولی چنین نشد و روز به روز بر مشکلاتمان اضافه میشد چون ما جوان بودیم هنوز آنطوریکه والدینمان تصور میکردنند بالغ و هوشیار نبودیم . بسیاری از جوانان امروزی چنین تصوری از زندگی زناشویی دارند و این نشانه عدم بلوغ ایشان است .

زندگی زناشویی نباید رویایی و خیالی تصور گردد و یا اینکه نباید فرار از محیط خانواده بخاطر محدودیتها تلقی شود ، بلکه بایستی یک رابطه صمیمی ، عاشقانه و پر محبت باشد تا به سعادت و خوشبختی برسد . بنابراین زندگی زناشویی نه یک زندگی خیالی و خالی از مشکلات است ونه حلال مشکلات . بعد  از ازدواج ، شخص  با مشکلات جدیدی مواجه خواهد شد و باید از عهده آنها برآید .

بسیاری از جوانان نیز از زندگی زناشویی انتظاری از رابطه جنسی دارندکه واقع بینانه نیست . مثلا پسر جوانی که در سن هجده سالگی ازدواج کرده است میگوید : « بعد از ازدواج فهمیدم که هیجان آدم برای رابطه جنسی فقط همان چند مدت کوتاه اولیه است ولی بعد یک سری مشکلات جدی بین ما بوجود آمد. »

در مطالعه ای که در مورد زوجهای زیر سن بیست سال انجام شده است ، معلوم شد که دعواها و مشاجرات مربوط به مشکلات مالی در ردیف دوم قرار دارد . بدون شک ، توضیح آن اینست که رابطه رضایت بخش زناشویی صرفا از طریق خویشتنداری و ایثار میسر و امکان پذیر میگردد ، خصوصیاتی که غالبا جوانان نتوانسته اند در خود پرورش دهند .

نداشتن آمادگی برای انجام وظایف : عروس جوانی در مورد شوهر خود چنین میگوید : « حالا که ازدواج کرده ایم فقط موقعهایی که شوهرم میخواهد رابطه جنسی داشته باشیم بمن علاقه نشان میدهد ، او فکر میکند که در یک زندگی زناشویی فقط رابطه جنسی مهمتر از مسائل دیگه زندگی است . » از طرفی شوهرم وقتش را کم وبیش با دوستانش صرف میکند و تصور میکند که هنوز در دوران تجرد بسر میبرد .

در مورد کار طاقت فرسای حمایت مالی از خانواده چه میتوان گفت ؟ داریوش شوهر سیمین میگوید : « یادم میاید وقتی اولین کارم را پیدا کردم ، می بایست هر روز ساعت شش صبح از خواب بیدار میشدم و می رفتم سرکار . با خودم می گفتم ؛ پسر ، عجب کار مشکلیه ، کی میشه یک کار دیگه پیدا کنم و از شر این کار خلاص بشم ؟ این کار پدر آدمو درمیاره ! » همیشه پیدا کردن کار چه سخت چه راحت مشکل است ولی وقتی کار پیدا شد باید هر طور شده آنرا بخوبی انجام داد تا حداقل تجربه ای شود برای پیدا کردن شغل های آینده .

مشکلات مالی : عامل دیگری که بسیار مهم است ، مسئله مالی در زندگی زناشویی است . بر اساس آماری که در کشورهای پیشرفته صنعتی بعمل آمده است : تعداد 48 زوج جوان که سن آنان هنوز به بیست سال نرسیده بود ، سه ماه بعد از ازدواجشان اقرار کردند که بزرگترین مشکلاتشان در زندگی ، پرداخت « مخارج خانواده بر طبق درآمدشان » بوده است . بعد از گذشت سه سال ، از سی و هفت درصد از این زوج ها همین سئوال دوباره پرسیده شد . آنان پاسخ دادند که مشکلاتشان همان مسئله مالی است که هنوز نتوانسته اند حل کنند .

در کشورهای در حال رشد مسئله مالی بین زوجین بسیار پراهمیت از کشورهای پیشرفته است چرا که در این کشورهای پیشرفته ، اگر خانواده ای به مشکلات مالی شدیدی نیازمند گردد « صندوق حمایت از خانواده » به کمک آنان میرسد تا خانواده پاشیده نشود . ولی در کشورهای غیر پیشرفته این موضوع بکلی معنایی ندارد که صندوق حمایت از خانواده به کمک خانواده بشتابد ، بهمین سبب بسیاری در این گونه جوامع به تن فروشی ، دزدی یا مسائل دیگری می پردازند تا زندگیشان را نجات دهند به همین سبب مسئله مالی برای اینگونه زوجین بسیار مهم است .

آمار نشان میدهد ، قشر نوجوان معمولا دارای بالاترین نسبت بیکاری و کمترین میزان درآمد می باشند . از اینرو ، یکی از مشکلات عمومی جوانان مشکل مالی است . مسعود اذعان میکند : « از آنجائیکه نمی توانستم مخارج خانواده ام را تأمین کنم ، مجبور بودیم پیش پدر و مادرم زندگی کنیم . این موضوع ، کلی اعصاب خرد کن بود چونکه ما یک بچه هم داشتیم و منزل پدر و مادرم کوچک و تنگ با اطاقهای کم بود .» بسیاری از شوهران جوانی که در تدراک دیدن لوازم زندگی ، پیداکردن شغل مناسب برای آینده خود قصور می ورزند ، بعدها در می یابند که برآورده نمودن نیازهای خانواده برای ایشان امری دشوار است . چنانچه زوج جوانی نگرشی بچه گانه در مورد مادیات داشته باشند ، حتی درآمدی کلان نیز به مشکلات مالی آنان خاتمه نخواهد داد . در یک مطالعه آشکار شد که جوانان این انتظار را داشتند که فورا بتوانند برای خانواده آتی خود وسایلی را بخرند که والدینشان برای خریداری همان وسائل ، مجبور بوده اند سالها صبر کنند . بسیاری از جوانانی که قصد داشته اند بلافاصله به این گونه وسائل دسترسی پیدا کنند ، تا گلو در قرض فرو رفته اند .

این قبیل جوانان نابالغ به « خوراک و پوشاک » قانع نبوده ، بدین شکل بر فشار زندگی زناشویی خود افزوده اند . بنابراین ، جوانان باید بیدار و هوشیار باشند که زندگی خود را بی جهت به بحران نکشانند . ازدواج و تشکیل زندگی زناشویی میتواند بسیار مسرت بخش باشد ؛ همچنین ممکن است به درد و تلخ کامی منجر گردد . آمادگی تو برای ازدواج کردن تا حد زیادی عامل تعیین کننده این موضوع می باشد . چنانچه هنوز جوان و زیر سن بیست سال هستی ، چرا برای مدتی صبر نمی کنی ؟ لازم نیست که آلان با شخص دلخواه خود قرار ازدواج بگذاری . صبر و تحمل به تو لطمه ای وارد نمی آورد بلکه تو را بیشتر باتجربه میکند تا زمانی که بخواهی  در راه ازدواج قدم برداری – قدمی مهم و جاودانی – وقت کافی برای آماده کردن خودت خواهی داشت .  

از کجا بدانم که آن عشق واقعی است ؟

 

پرسش برخی از جوانان 

عشق – برای عاشقانی که از فرط شیدایی مبهوت شده اند ، الهامی است اسرارآمیز که بر شخص مستولی میشود ؛ شور و شعف محض که انسان در زندگی آنرا فقط یکبار تجربه میکند . به عقیده این قبیل اشخاص ، عشق چیزی است که صرفا از دل بر می آید و نمیتوان آنرا درک کرد بلکه فقط میتوان تجربه نمود . عشق بر همه چیز غالب می آید و جاودانه است ...

بیانات عاشقانه معمولا به این شکل می باشد . همچنین تردیدی در آن نیست که عاشق شدن احتمالا تجربه ای بی نظیر و زیباست . لذا عشق واقعی چیست ؟

عشق در نگاه اول : احمد ، رویا را برای اولین بار در یک مهمانی ملاقات کرد و مشاهده نمود که چه دختر خوش برخورد و زیبایی است و چگونه هنگام خندیدن ، گیسویش در برابر چشمانش به حرکت در می آید . احمد با همان نگاه اول مجذوب آن دختر شد . رویا نیز مسحور چشمان قهوه ای و پرجذبه و همچنین بذله گویی های احمد شد . گویی که آن عشقی متقابل در نگاه اول بود !

بمدت سه هفته بعد از آن مهمانی ، احمد و رویا تمام وقتشان را با هم می گذراندند ، تا اینکه یک شب دوست پسر سابق رویا به او تلفن کرد و خبر ناگواری را به او داد . رویا هم برای تسلی یافتن به احمد تلفن کرد ، اما احمد که خودش را مورد تهدید رقیب عشقی حس کرده و گیج شده بود با سردی با رویا صحبت کرد . عشقی که احمد و رویا فکر میکردند تا ابد ادامه خواهد یافت در یک شب با اتمام رسید .

کتابها و فیلمهای سینمایی و تلویزیونی این موضوع را به انسان ها می باورانند که عشقی که در نگاه اول میان دوشخص بوجود می آید ، جاودانه خواهد بود .البته باید اذان کرد ، نخستین چیزی که موجب میگردد دو شخص به یکدیگر توجه نشان دهند معمولا جذابیت یا گیرایی جسمانی است . به گفته مرد جوانی : « آدم نمی تونه  به آسانی شخصیت یک نفر دیگه را ببینه . » حال ، دو جوانی که فقط به مدت چند ساعت یا چند روز یکدیگر را می شناسند ، « عاشق » چه چیز یکدیگر میشوند ؟ آیا آن میتواند چیزی جز یک تصویر یا شخصیتی خیالی ساخته و پرداخته ذهن خودشان باشد ؟ در واقع ، آنان در مورد افکار ، امیدها ، ترسها ، برنامه ها ، عادات ، مهارت ها و یا توانایی های یکدیگر اطلاع زیادی ندارند . آن « انسانیت باطنی ، قلبی » یکدیگر را ندیده اند بلکه صرفا ظاهر یکدیگر را دیده اند ، چنین عشقی چقدر میتواند دوام داشته باشد ! ؟

ظاهر فریبنده اشخاص : علاوه بر این ، احتمال دارد ظاهر اشخاص ما را فریب دهد ، بقول معروف که میگوید : « جمال ، فریبنده و زیبایی ، باطل است . » کاغذ کادوی براق و چشمگیر یک هدیه ، حکایت از نوع هدیه نمی کند . در واقع ، میتوان شیئ بی ارزش را در زیباترین کاغذ کادو پیچید .

عشق واقعی در مقابل دلباختگی : سارا 24 سال دارد و میگوید : « آدم دلباخته و شیدا ، کور است و میخواهد کور باقی بماند . دوست ندارد واقعیت را ببیند . » دختر 16 ساله ای بنام آذر می گوید : « آدم دلباخته کسی میشه ، که فکر میکنه هر کاری که او میکنه درست و کامله. » دلباختگی ، عشق واقعی نیست بلکه عشق جعلی است . چرا ؟ زیرا شخص دلباخته واقع بین نیست و همیشه به خودش فکر میکند . چنین شخصی معمولا میگوید : « من در کنار او ، احساس می کنم آدم مهمی هستم . چقدر عالیه ، باورم نمیشه من شبها نمی تونم بخوابم و یا وقتیکه من با او هستم احساس خوبی میکنم . »  توجه کنید عزیزان  که در اینجا چند دفعه از کلمه [ من ] استفاده شده است ؟ رابطه ای که بر اساس خودخواهی باشد ، یقینا خیلی زود از بین خواهد رفت ! شاید شما نیز تا بحال چنین تجربه ای را یافته اید و با من نیز هم عقیده هستید ، اگر نه بزودی چنین تجربه ای در مورد دلباختگی را بدست خواهید آورد . در هر صورت ، عشق واقعی یا محبت همیشه در همه چیز مهربان است و حسد نمی برد ، محبت غرور ندارد و اطوار ناپسندیده ندارد و نفع خود را طالب نمیشود . عشق و محبت خشم نمیگیرد و سوءظن ندارد .

از آنجائیکه محبت « نفع خود را طالب نمیشود .» شخصی که محبت و عشق واقعی به دیگری داشته باشد دائما بخودش فکر نمی کند و بعبارت دیگر ، خودخواه نیست . در حقیقت ممکن است پسر یا دختری عاشق و معشوق یکدیگر بوده ، گیرایی و علاقه فراوانی میان آن دو وجود داشته باشد . لذا آنان معقول هستند ، به یکدیگر احترام میگذارند و به این صورت ، تعادل را در رفتار و اخلاق خود رعایت می کنند . چنانچه انسانی واقعا به انسان دیگری عشق بورزد ، به همان اندازه که بفکر خودش است به فکر رفاه و سعادت شخص مقابل نیز می باشد . چنین شخصی اجازه نمیدهد که احساساتش بر قدرت تمایز یا تشخیصش غلبه کند .

نیاز به گذشت زمان : یک شخص عاشق همیشه باید سعی کند که به طرف مقابل وقت و زمان دهد تا هر دو در یک موقعیت مناسب بهم برسند . تجربه نشان داده است که گذشت زمان به عشق واقعی لطمه وارد نمی آورد ، در واقع بهترین روش آزمایش احساسات برای شخص دیگر ، اغلب اینست که اجازه دهد مدت زمانی سپری شود . همچنین دختر جوانی بنام شهناز میگوید : « هیچکسی نمیاد شخصیتش را آنطوریکه هست برای آدم تعرف کنه و بگه : من اینجوری هستم بفرما ، حالا همه چیز را در باره من میدونی . » خیر ، مدت زمانی طول میکشد تا بتوانی شخص مورد علاقه خود را بشناسی .

بنابراین عشق واقعی را چگونه میتوان تشخیص داد ؟ شاید دلت بگوید که این عشق واقعی است که مرا اینقدر می آزارد و خواب را از من گرفته ولی سعی کن کمی واقع بین باشی و به « تصویر » و زیبایی ظاهری شخص بسنده نکن و سعی کن او را بهتر بشناسی . مدتی صبر کن تا ثمره رابطه شما معلوم شود . بیاد داشته باش که « تب دلباختگی » در ظرف مدت کوتاهی به نقطه اوج خود میرسد سپس بتدریج میخوابد . عشق حقیقی با گذشت زمان افزونی یافته و بشکل « عامل همبستگی کامل » در می آید . موفق باشید