پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

چرا از خودم خوشم نمی آید ؟

چرا برخی از جوانان اظهار میکنند که از

 شکل و قیافه خودشان

خوششان نمی آید ؟

لوئیس ، گله کنان میگوید : « از خودم خوشم نمی آید . » آیا تو هم بعضی اوقات از دست خودت دلخور هستی ؟ در واقع ، هر کسی تا حدی احتیاج به عزت نفس دارد . میگویند : " عزت نفس عاملی است که بر وجود بشر ارج می نهد"

بعلاوه ، کتاب مقدس می گوید : « همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار . » ( متی 19 : 19 ) حال اگر از خودت بدت بیاید احتمالا از دیگران هم بدت خواهد آمد .

هیچ کار درستی از دستم بر نمیاید !

چرا در مورد خودت این چنین منفی فکر میکنی ؟ شاید دلیل یأس و ناامیدی تو ، محدودیتهایت باشد . تو در حال رشد هستی و طبیعتا پا به دوره ای گذاشته ای که روزانه از بابت انداختن چیزهایی و یا تصادم با آنها خجالت زده و شرمنده میشوی ، همچنین تجربه بزرگ سالان را هم نداری و نمیتوانی با یأس و ناامیدی مقابله کنی . بعلاوه از آنجائیکه « حواس » تو به « موجب عادت » به اندازه کافی تعلیم نیافته است احتمالا نمیتوانی همیشه عاقلانه ترین تصمیمات را بگیری ، بنابراین گاهی اوقات ممکن است فکر کنی که هیچ کار درستی از دستت بر نمی آید !

دلیل دیگر منفی فکر کردن ، عدم نفس است یعنی اینکه شخص جوان نمیتواند توقعات و انتظارات والدینش را برآورده کند . جوانی میگوید :« اگر در یکی از درس هایم نمره خوبی بگیرم ، پدر و مادرم می پرسند ، چرا نمره عالی نگرفتم و بمن خواهند گفت ، تو آدم ناموفقی هستی و هیچ تلاشی برای آینده خودت نمیکنی » البته این مسئله یک امر طبیعی است که والدین اصرار دارند فرزندانشان همیشه بهترین کاری را که از دستشان بر می آید انجام دهند . همچنین اگر برخلاف انتظارات معقول آنان عمل کنی ، یقینا این موضوع را بتو گوشزد خواهند کرد .

حال اگر والدین فرزندانشان را با دیگران مقایسه کنند آنوقت غیرمنصفانه عمل کرده اند ! بدین منظور ، اگر والدین فرزندان خود را با فرزندان دیگران که موفقیت هایی هم داشته اند مقایسه کنند آنوقت است که آب یأس و ناامیدی را بر دست های فرزندان خود ریخته اند . والدین باید بدانند  با این طریق مقایسه باعث جریحه دار شدن احساسات فرزندان خود خواهند شد  . ناگفته نماند که والدین همیشه خیر و صلاح فرزندانشان را میخواهند . از اینرو فرزندان باید با خونسردی و احترام از ناامیدی خود با والدینشان صحبت کنند .

عزت نفس را در خودت بوجود بیاور

چگونه میتوانی با احساس حقارت و عدم عزت نفس مبارزه کنی و برای خود عزت و احترام قائل شوی ؟ ابتداء نظری صادقانه به توانایی ها و ضعفهای خود بینداز ، با این کار خواهی دید که بسیاری از ضعفهای تو ناچیز هستند . در مورد ضعفها و اشتباهاتی جدی همچون عصبی بودن یا خودخواهی چطور ؟ با سعی تمام بر روی این مشکلات کار کن و یقینا عزت نفس بیشتری در تو به وجود خواهد آمد .

بعلاوه ، این واقعیت را نادیده نگیر که تو از توانایی ها و امتیازاتی نیز برخوردار هستی ! شاید فکر کنی که مثلا ، آشپزی کردن یا چرخ اتومبیلی را عوض کردن آنقدر هم اهمیت نداشته باشد چون تو قادر به انجام آن هستی ولی فرد گرسنه که قادر به آشپزی نیست و یا شخصی که اتومبیلش پنچر شده است و قادر به تعویض چرخ آن نیست ، شیفته مهارت خود خواهی شد .

همچنین به فضلیت و محسنات خودت فکر کن . آیا اهل مطالعه هستی ؟ آیا صبر و شکیبایی داری ؟ آیا با دیگران همدردی میکنی ؟ سخاوتمند هستی ؟ مهربان هستی ؟ این خصوصیات ضعفهای ترا بسیار کوچک و ناچیز نشان میدهند به چند نکته مهم دقت کن :

1 – هدف های واقعی و عملی برای خودت بگذار . بقول معروف که میگویند : « برداشتن سنگ بزرگ علامت نزدن است » سعی کن با هدف باشی و بی جهت به این فکر و به آن فکر نباش بلکه یک هدف مثبت و عملی برای آینده خودت در نظر بگیر.

2 – به نحو احسن کار کن : اگر بی دقت کار کنی و یا درس بخوانی و پیشرفتی نداشته باشی مسلما رفته رفته از خودت خوشت نخواهد آمد . سعی کن در هر محیطی که هستی با کوشش و مهارتی حتی نه چندان قوی ، ولی با جدیت انجام دهی تا از انجام کارت لذت  ببرد .

3 – مدد کار باش : بیاد داشته باش که عزت نفس به این شکل حاصل نمیشود که دست روی دستت بگذاری و دیگران بیایند و بتو خدمت کنند .سعی کن قدم اول را تو برداری و تا آنجائیکه ممکن است خادم و مدد کار دیگران باش . از طرفی هم باید عاقل و هوشیار باشی که ازت سوءاستفاده نشود .

4 – در انتخاب دوستانت دقت بخرج بده : انتخاب دوست کار بسیار ظریفی است مانند طلا کاری میماند که در دقت میکوشد تا زمرد شفافی را برروی انگشتر طلایی جای دهد . دوست خوب هم همیشه و در همه جا پیدا نمیشود بهمین خاطر در انتخاب دوست باید بیشتر مواظب و بیدار بود .

بنابراین ، انسان در هر رشته تحصیلی در هر مقام و مکنتی باید متواضع باشد زیرا کلام خدا میفرماید : « خدا متکبران را مخالفت میکند ، اما فروتنان را فیض می بخشد . » ( یعقوب 4 : 6 ) چقدر این کلام بجا  وبا تقواست  . قبول کن که توانایی هایی در تو وجود دارد که اگر کمی بدانها دقت کنی خودت نیز تعجب خواهی کرد . در خاتمه به این موضوع فکر کن که اگر هیچکس تو را نپذیرد تنها یک شخص در جهان هستی وجود دارد که ترا هر آنچه هستی می پذیرد و آن خداوند متعال آفریننده جهان هستی است ، زیرا خدا بتو علاقه دارد بهمین خاطر میگوید : « اگر کسی مرا محبت نماید ، در نزد من معروف می باشد . »

موفق باشید .