پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

پرسشهای جوانان

پاسخ های مفید

مشکلات تربیت فرزندان در دنیای امروز

صاحب رستورانی بعد از یک روز کار طاقت فرسا رستورانش را نظافت کرده میخواهد رستوران را به بندد و راهی خانه اش شود . در این لحظه دو زن و یک کودک برای صرف شام به رستوران وارد میشوند صاحب رستوران با دودلی آنها را می پذیرد و با وجود خستگی فراوان خوراکی را برای آنان تهیه می بیند هنگامیکه آن دو زن مشغول صرف غذا و صحبت بودند ، کودک یکی از آن دو زن شروع به دویدن در رستوران کرد و شیرینی که در دست داشت بر روی زمین رستوران پخش و لگد مال کرد . مادر کودک به عوض منع کردن فرزندش از این کار به او لبخند می زد و چیزی به او نمی گفت . وقتی مشتری ها  بالاخره رستوران را ترک کردند ، صاحب خسته رستوران مجددا شروع به تمیز کردن رستورانش شد .  

 

این نمونه ساده به حقیقتی محض اشاره میکند و آن این است که در بسیاری از خانواده ها به دلایلی متفاوت در تربیت فرزندان سهل انگاری میشود . بعضی از والدین تصور میکنند که محدود کردن کودک به شخصیت او لطمه میزند و باید به او آزادی داده شود از این رو تربیت فرزندان خود را آسان گرفته و آنها را به حال خود رها می کنند . و برخی دیگر از والدین به دلیل مشغله زیاد ، برای تربیت و رسیدگی به امور فرزندان خود وقت کافی اختصاص نمیدهند . 

عده ای دیگر نیز به قدری به تحصیلات فرزندان خود اهمیت میدهند که دیگر به جنبه های دیگر تربیت او بی تفاوت میشوند و اختیار انجام هر کاری را به فرزند خود واگذار میکنند . گروهی به این نیاز پی برده اند که باید در معیارهای والدین و جامعه تغییراتی ایجاد شود ، چون برخی از نوجوانان به هر گونه تبهکاری ، اعتیاد ، اعمال خشونت آمیز و لجن پراکنی هر روزه بیشتر در مدارس و جامعه به چشم میخورد . 

 

مدیر یک مدرسه راهنمایی در سئول پایتخت کره جنوبی ، بر اهمیت تربیت و ساختن شخصیت کودکان و نوجوانان تأکید کرده است او گفت : « در مرحله اول شخصیت کودک است که باید ساخته شود ، بعد کسب تحصیلات او . »  بسیاری از والدین عقیده دارند که موفقیت در زندگی آینده فرزندانشان فقط به تحصیلات عالی بستگی دارد و اگر بر خلاف این مسئله به آنها توصیه شود توجهی نشان نمیدهند .  

حال والدین گرامی نظر شما در این باره چیست ؟ شما چگونه می خواهید کودک خود را تربیت کرده ، شخصیت او را بسازید ؟ آیا میخواهید از او فردی مسئول و پایبند به اصول اخلاقی ، دلسوز ، انعطاف پذیر و خوشبین به بار آورید ؟  

شما ای جوانان چگونه میخواهید خود را بسازید ؟ چگونه میخواهید پایه های اولیه زندگیتان را بسازید تا استوار باشید؟ چه کسی یا چه کسانی را الگویی سالم برای خود برگزیده اید ؟  

اینها پرسشهایی ساده و سالم و صادقی هستند که هر خانواده موظف است در چهارچوب محیط خود با کودکان خود مطرح کنند .

ای جوانان و دانش آموزان ، چگونه می توانید به موفقیت دست یابید ؟

چگونه میتوان بر آنچه حقیقتا پرارزش است چشم دوخت ؟ با تعمق در مورد  سئوالات زیر انگیزه و اولویت های خود را محک زنید : 

 

فعالیت های غیردرسی مدرسه و سرگرمی ها 

در چنین فعالیتهایی با چه طرز فکرهایی روبرو میشوم ؟ چقدر وقت صرف آن میکنم  ؟ آیا ممکن است که آن فعالیت ها  هدف اصلی زندگیم شوند ؟ آیا این فعالیتها مانعی در راه روش و زندگی روحانی میشوند ؟ 

در اینگونه فعالیتها با چه افرادی معاشرت خواهم کرد ؟ این افراد در چه درجه ای  قرار دارند ؟ آیا اینگون معاشرت را به معاشرت با هم ایمانانم ترجیح میدهدم ؟  

 

تحصیلات عالی 

اگر قادرم نیازهای خود را برآورده سازم ، آیا لازم است وقت ، سرمایه و نیرویم را صرف تحصیلات عالی کنم ؟ برای تامین معاش زندگی آیا حقیقتا لازم است به دانشکده یا دانشگاه بروم ؟ 

تحصیلات عالی چه تأثیری بر حضورم در جلسات مسیحی میگذارد ؟ آیا فرصت کافی برای خواندن کتاب مقدس را بمن میدهد ؟  

با دنبال کردن تحصیلات عالی آیا میتوانم چیزهای بهتری را برگزینم ؟  

 

شغل 

شغلی که بر می گزینم آیا باعث میشود که از زحمت و دسترنج صادقانه خود لذت ببرم ؟ آیا پس از انجام شغلم از لحاظ جسمی و روحی نیروی کافی دارم که به وظایف خانوادگی و فعالیت های روحانی ام بپردازم ؟ 

آیا برای گفتگو با خانواده ام وقت کافی دارم ؟ آیا وقت کافی برای معاشرت با دوستانم دارم ؟ آیا مجبورم که شغل تمام وقت بگیرم ؟ آیا شغلم باعث شده است که کیفیت تکالیف روحانی ام پائین بیاید ؟  

 

تمام این موضوعات کوتاه به هر یک از ما کمک میکند تا دیدی باز به زندگی داشته باشیم . این موضوعات در ابتدا برای جوانان مسیحی آمده است ولی اگر باعث تشویق و بنای همه هموطنان میشود میتوانند با تعمق و سئوال کردن از خودشان ،تغییراتی در زندگیشان بدهند .

صداقت بهترین خط مشی در زندگی

صداقت بهترین خط مشی ؟

آیا ، تاکنون وسوسه شده ای که دروغ بگویی ؟ اغلب نوجوانان به والدین خود دروغ میگویند و معمولا والدین و دیگر بزرگ سالان متوجه میشوند که فرزندانشان  دورغهای ساختگی می گویند . لذا بسیاری با علم به این موضوع ، همچنان سعی میکنند چنانچه ظاهرا به نفعشان باشد دروغ بگویند . حقیقت را تحریف نموده و یا تقلب کنند . دلیل این کار جوانان و نوجوانان اینست که والدین همیشه در مقابل مشکلات به آرامی واکنش نشان نمیدهند ! 

مثلا اگر جوانی دو ساعت دیرتر از وقت مقرر به خانه باز گردد ، شاید اضطراب داشته باشد  حقیقت را به والدینش بگوید یعنی بگوید که حواسش به وقت نبوده و یا اینکه در خیابان تصادفی رخ داده بود بهمین خاطر دیر به خانه رسیده است . صادق بودن در مدرسه نیز ممکن است دشوار باشد . دانش آموزان اغلب احساس میکنند که دارند زیر بار تکالیف خرد میشوند . همچنین معمولا رقابت بی رحمانه ای میان دانش آموزان وجود دارد .

آمار نشان میدهد که در ایالات متحده آمریکا ، بیش از نیمی از دانش آموزان تقلب میکنند و یا تقلب کرده اند . اما با وجود اینکه دروغ گفتن احتمالا وسوسه انگیز و جالب به نظر می آید و تقلب کردن راه حل آسانی می باشد ، آیا واقعا ریاکاری راه حل مناسبی است ؟

چرا دروغ گفتن بی فایده است ؟

دروغ گفتن از تنبیه ، شاید ظاهرا تا حدودی به نفع انسان باشد . اما کسیکه به دروغ واصل شود رهایی نخواهد یافت ، و دیگران را از خود میرنجاند . احتمال اینکه به هر حال دروغ فاش شود و تنبیه شوی زیاد است . آنوقت والدین نه وقت به دلیل اولین اشتباه بلکه همچنین بخاطر اینکه به آنان دروغ گفته ای رنجیده خاطر خواهند شد .

در مورد تقلب در کلاس درس چه میتوان گفت ؟ یکی از مدیران برنامه های قضایی شعبات دانشگاهی میگوید : « هر محصلی که در درس خود تقلب کند ، فرصت تحصیل در آینده و یافتن شغل را شدیدا به مخاطره می اندازد . »  زرنگی به تقلب کردن و دروغ نیست بلکه به پشتکاری و وقت شناسی است که متاسفانه خیلی ها حتی بزرگسالان در چنین فاجعه ای قرار دارند .

این موضوع بر همگان آشکار است که خیلی از نوجوانان و جوانان تقلب میکنند و ظاهرا هیچ اتفاقی برای آنان نمی افتد و نمونه ای از متقلبین برای دیگران نیز میشوند . حال تقلب کردن چه نتایجی در دراز مدت دارد ؟

بدون شک قبول داری که تقلب کردن در هنگام فراگرفتن شنا ، حماقت محض است ؟ بعلاوه چه کسی دلش میخواهد کنار استخر و یا دریا به ایستد و با حسرت دیگران را که شنا میکنند ، تماشا کند . حال اگر بنا بر عادت در آموختن شنا هم تقلب کرده باشی و کسی تو را به شوخی  ناگهان به درون استخر " هل " بدهد ! نتیجتا چه بر سرت می آید ؟ مسلما نمی توانی مانند دیگران که شنا را بدون تقلب آموخته  اند خودت را نجات بدهی و اگر غریق نجاتی هم در آن حوالی نباشد تا تو را نجات دهد ، غرق خواهی شد .

بنابراین دروغ گفتن و تقلب شیوه موفقیت نیست . شیوه موفقیت در زندگی راستی ، صادق بودن در هر امری است و اگر دیگران شیوه تقلب و دروغ را پیشینه خود کرده اند آنان هم دچار این فاجعه انسانی  شده اند و باید از اینگونه افراد دوری جست . زیرا آنان مانند آهن ربایی هستند و میخواهند با دروغ و تقلب تو را نیز آلوده سازند .

دید خدای متعال در مورد دروغ !

اول اینکه « خداوند از زبان دروغگو نفرت دارد . » ( کتاب امثال 6 : 16 و 17 ) دوم اینکه شیطان ، ابلیس « پدر دروغگویان است . » ( یوحنا 8 : 44 ) بعلاوه کتاب مقدس میان دروغ و دروغ مصلحتی فرقی قائل نمیشود « هیچ دروغ از راستی نیست . » ( اول یوحنا 2 : 21 ) دروغ ، دروغ است چه در رنگهای مختلفی نهفته باشد چه نه . در هر صورت نمیتوانیم بخود به قبولانیم که اگر مثلا چنین دروغی بگوییم خودمان را از شر این و آن نجات داده ایم . ما باید کاری کنیم که در موقعیتی قرار نگیریم که مجبور شویم دروغ بگوئیم .

دزدی ، تقلب ، دروغ ، غیبتگویی ، حسادت و امثال اینها در نزد خدا از شیطان است و نمیتوان خود را با این روشها به جلو راند و تصور کرد که به موفقیت هایی در زندگی نائل شده ایم .

از طرفی بعضی از جوانان به رهبران سیاسی و تجاری اشاره می کنند که به منظور دستیابی به منافع خود ، در اصول صداقت و درستکاری دخل و تصرف ایجاد میکنند و عدالت اجتماعی را زیر پا گذاشته اند ، لذا موفقیت این قبیل اشخاص تا چه حد خواهد بود ؟ مزمور نویس در فصل 37 آیه 2 مینویسد : « مثل علف بزودی بریده میشوند ، و مثل علف سبز پژمرده خواهند شد . » حتی اگر دیگران هم نتوانند آنان را دستگیر نمایند و آبرویشان را ببرند ، نهایتا با داوری خداوند مواجه خواهند شد . 

پرورش ضمیر خالص !

پس عقل سالم حکم میکند که از هر نوع دروغ و تزویر پرهیز کنیم . بقول معروف که میگوید : « ما را یقین است که وجدان پاک داریم . »  شاید در بعضی مواقع گفتن حقیقت کار دشواری باشد ولی دروغ گفتن به مراتب دشوارتر و خراب کننده تر است . بخصوص اینکه نمی خواهی هم در نزد خدا و هم در نزد والدین و دوستانت رسوا باشی .

بنابراین صداقت همیشه و در همه موارد زندگی بهترین خط مشی است .